جدول جو
جدول جو

معنی پلم پره - جستجوی لغت در جدول جو

پلم پره
کومه ای که با گیاه آقطی پوشش داده شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پله پله
تصویر پله پله
درجه به درجه، از یک پله به پلۀ دیگر، کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، نرم نرمک، خوش خوش، اندک اندک، نرم نرم، جسته جسته، خرد خرد، کیچ کیچ، کم کم، متدرّج، خوش خوشک، آهسته آهسته، رفته رفته، آرام آرام، تدرّج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پله پله
تصویر پله پله
بتدریج رفته رفته: (پله پله رفت باید سوی بام)
فرهنگ لغت هوشیار
عدم رعایت شیوه ی معمول و مناسب در نشای برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
تفکیک و جداسازی دو مزرعه و باغ یا ملک به وسیله ی ایجاد مرز
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
تنوره ی آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
محل اتراق گالش ها
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در حوالی چهاردانگه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
سنبله ی گیاه آقطی که شامل دانه هایش نیز می باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
گل و میوه ی گیاه آقطی
فرهنگ گویش مازندرانی
پره ی دسته ی چوبی کندو که با آن ماست را به دوغ تبدیل کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
نزدیک، دم دست
فرهنگ گویش مازندرانی